ترفندهای سرمایه گذاری ارز دیجیتال
ترفندهای سرمایه گذاری ارز دیجیتال
به اعتقاد بسیاری از تریدرها، بیش از ۸۰٪ بازارهای مالی که در آنها معامله انجام میشود و نمودار وجود دارد، از احساسات مشتریان تشکیل شده است. این به معنی تمام تحلیلها (تکنیکال و فاندامنتال) و تصمیمگیریهایی است که توسط تریدرها انجام میشود؛ و تنها ۲۰٪ از بازار از واکنشها و نوسانات ناخواسته تاثیر میپذیرد. اما در ادامه خواهیم دید که این مقوله چندان هم صحیح نیست!
احساسات مشتریان (Client Sentiment) چیست؟
این اصطلاح که هم در تریدینگ فارکس کاربرد دارد و هم در ارزهای دیجیتال، نشان میدهد که مردم چگونه فکر میکنند، کجا وارد بازار میشوند و در کجا از آن خارج میشوند. این یک تعریف کلی از احساسات مشتریان است.
تریدرها از این قضیه میتوانند به عنوان یک استراتژی کاربردی برای پوزیشنگیری استفاده کنند؛ زمانی که شما بدانید که انبوه معاملهگران در کجا پوزیشنهایشان را باز میکنند و به طور حدودی متوجه شوید که حد ضرر (Stop Loss) و حد سود (Take Profit) خود را در کدام محدوده قرار میدهند، میتوانید بسیار راحت تر و سریعتر به یک نتیجه قابل قبول در تصمیمگیری برسید.
البته ناگفته نماند که در نهایت، این شما هستید که تصمیم آخر را میگیرید و هرگز صرفا بر یک تحلیل یا شواهد احساسات مشتریان تکیه نکنید. این موارد تنها به شما کمک میکنند، اما نتیجه آخر را برای شما رقم نمیزنند.
اما میرسیم به قسمت اصلی احساسات مشتریان!
گفتیم که تریدرها با استفاده از چارتهای احساسات مشتریان، میتوانند ببینند که تریدرهای دیگر چگونه معاملاتشان را باز میکنند.
مسئلهای که در این بین مطرح میشود این است که شما برای استفاده از این چارتها، دقیقا باید بدانید که در این لحظه و این قیمتی که بازار در حال نوسان است، آیا تریدرها وارد بازار میشوند یا خیر؟ چند درصد تریدرها وارد میشوند و چند درصد از آن خارج میشوند؟ حد سود و ضرر خود را کجا قرار میدهند؟
استفاده از چارتهای احساسات مشتریان
برای متوجه شدن موارد بالا، شما باید تمامی الگوهای تحلیل تکنیکال را بشناسید؛ چون هر الگو، یک تعریف خاص برای ورود، خروج، حد سود و حد ضرر خود دارد؛ مثلا در الگوی سر و شانه، حد سود به اندازه h/2 اندازه سر تا خط گردن است و حد ضرر در بالای شانه سمت راست و یا به اعتقاد برخی افراد، در بالای سر قرار میگیرد.
پس اگر شما در چارتهای احساسات مشتریان یک الگوی سر و شانه دیدید، میفهمید که تریدرها در کجا حد سود و ضررشان را قرار میدهند.
پس از شناخت الگوها، نوبت به شناخت باقی تریدرها میرسد، که کاری بس مشکل و وقت گیر است. برای تشخیص درست تریدرها، شما باید سالها در این بازارها ترید کنید و حضور داشته باشید. این شناخت به شما کمک میکند تا دقیقا بدانید که معاملهگران در کجا وارد بازار میشوند و کجا از آن خارج میشوند.
شاید بگویید که اگر این چارتها همهچیز را نشان میدهند؛ پس همه در ترید کردن موفق خواهند شد! اما چرا بیش از ۹۵٪ تریدرها شکست میخورند؟ پاسخ این سوال این است:
بانکها در فارکس و صرافیهای ارزهای دیجیتال نیز از این چارتها استفاده میکنند
استفاده نهنگها از چارتهای احساسات مشتریان (Client Sentiment)
تریدرهای مبتدی و از همه جا بیخبر ممکن است بگویند این به ما مربوط نیست، بگذار آنها هم از این فرصت استفاده کنند!
اما نکتهای که این تریدرها نمیدانند، این است که بانکها و صرافیها “نهنگهای” قضیه هستند و چون نهنگها پول بسیار هنگفتی در دست دارند، به راحتی میتوانند روند بازار را به دلخواه خود تغییر دهند. البته در برخی مواقع، بانکها و صرافیها به هیچ عنوان وارد بازار نمیشوند که در ادامه به آنها میپردازیم.
پس این اعتقاد که همه چیز دست تریدر است و تریدر اگر بداند که کجای بازار، قدرت در دست فروشندههاست و باید انتظار ریزش قیمت را داشته باشد و یا بالعکس، صحیح نیست؛ البته همیشه استثنا وجود دارد.
اگر تعیین قیمت به عهده تریدرهاست، اندیکاتورها و ابزارهای گوناگونی در اختیار تریدرها قرار دارد که با استفاده از آنها به سادگی متوجه میشدند که وزنه کدام طرف از خریداران و فروشندهها سنگینی میکند؛ سپس در همان جهت پوزیشن باز میکردند و تمام معاملاتشان با موفقیت بسته میشد.
پس چرا ۹۵٪ تریدرها شکست میخورند؟!
البته این که بیشتر تریدرها شکست می خورند میتواند دلایل متعددی داشته باشد. اما یکی از مهمترین دلایل نهنگها هستند؛ چون با تزریق حجم بالای پول به بازار، روندها را (بدون در نظر گرفتن الگوی تشکیل شده) تغییر میدهند، و تمام تحلیلها و زحمات تریدرها را بر باد میدهند!
البته درصد خطای تریدرها در بازاری که نهنگها وجود دارند را میتوان با استفاده از امواج الیوت تا حد بسیار زیادی کاهش داد. چراکه امواج الیوت با استفاده از احساسات مشتریان، تمامی روندها را کنترل میکنند. (این احساسات مشتریان با آن احساسات مشتریان فرق دارد!)
چگونه از چارت احساسات مشتریان به نفع خود استفاده کنیم؟
همانطور که بانکها و صرافیها در حال مشاهده پوزیشنهای تریدرها هستند، ما نیز میتوانیم به رصد طرز کار این موسسات بپردازیم.
در تصویر بالا، خطوط آبی داخل نمودار خرید (Buy) تریدرها را نشان میدهد؛ اما در واقعیت میبینیم که قیمت نزول کرده است. همچنین در مواقعی که تریدرها فروش (Sell) انجام دادهاند، قیمت صعود کرده است.
این صعود و نزولها را بانکها و صرافیها تا زمانی ادامه میدهند که به حد ضرر تریدرها برخورد کند که به آن اصطلاحا “استاپ لاس جمعکن” میگویند. پس از برخورد به حد ضرر، قیمت برمیگردد و روند اصلی خود را طی میکند.
کسانی که در این قضایا تبحر دارند و بازار، تریدرها و بانکها (صرافیها) را میشناسند، یا حد ضرر قرار نمیدهند (که کار خطرناکی است)، و یا در جایی قرار میدهند که دسترسی راحتی نداشته باشد. اگر هم یک تریدر طرز استفاده از چارتهای احساسات مشتریان را بداند، آن را به هیچ کس آموزش نمیدهد. چون:
اگر تعداد تریدرهای موفق زیاد شود، بانکها و صرافیها شروع به باگگیری میکنند و دیگر اجازه نمیدهند که کسی با این روشها به سود برسد.
چه مواقعی بانکها و صرافیها وارد بازار نمیشوند؟
این موسسات معمولا در تایم فریمهای بالاتر (روزانه، هفتگی و ماهیانه) وارد بازار نمیشوند؛ چون به زمان و مبالغ بسیار بیشتری نیاز دارند. آنها تایم فریمهای کوتاه مدت، مابین 1 دقیقه تا 4 ساعته را انتخاب میکنند، زیرا:
بسیاری از تریدرها به دلیل داشتن موجودی بسیار کمتر نسبت به بانکها و صرافیها، در این تایم فریمها وارد میشوند.
صرافیها برای وارد شدن به بازار در تام فریمهای کوتاه مدت، به سرمایه کمتری نیاز دارند.
به لحاظ زمانی، صرافیها برای برداشت سود خود انتظار کمتری میکشند.
چون بیشتر تریدرها در تایم فریمهای کوتاه مدت معامله میکنند، سود بیشتری از جمع کردن حد ضرر آنها نصیب صرافیها میشود.